۲۲ اسفند ۱۳۹۰

سرگذشت دانه‌ی برف




در روز برفی
از خانه بیرون زدم؛
از برف ِ سپید و نرم
خواستم برقصد با من.
هم‌چون دُخترکی شاداب،
چرخ خورد و رقصید و رقصید
تا به پای‌ام آب شُد...
و آن‌گاه، زمستان ‌گفت:
«چه جنایت بی‌شرمانه‌ای!»


ویلیام بلیک
مترجم: مسعود ناسوتی

عکس بالا، قابی از فیلم «آفتاب ابدی یک ذهن بی‌آلایش» است.
تیتر، عُنوان داستانی از صمد بهرنگی است.