مثل اکثر طرفداران استقلال از باخت روز چهارشنبه ناراحت شدم ولی اتفاقی در طول بازی افتاد که از باخت استقلال هم غمانگیزتر بود. دربارهاش توضیح میدهم.
هیچ وقت علی دائی را دوست نداشتهام. حتی وقتی که در هرتابرلین بازی میکرد و به چلسی گْل میزد. همان وقتها شاید مثلا حس غرور ملی در من بهوجود میآمد ولی احساسی بود بدون منطق و بچهگانه که اصالت نداشت. تا قبل از اینکه علی دائی در تیمملی باند و باندبازی راه بیاندازد، مشکلی با او نداشتم ولی از زمانی که روحیه دیکتاتورمنشانهاش به شدت گْل کرد (که دست گل بزرگش حذف مفتضحانه تیمملی از جامجهانی2006 بود) حس نفرت هم در من بهوجود آمد. این نفرت در روزهایی که این آقا سرمربی تیمملی بود بیشتر اوج گرفت. رفتارهای زننده و پرخاشگرانهاش آنچنان نفرت برانگیز بودند که نمیشد تحملشان کرد. بعد از ان وقتی با آن وضع شنیع توسط همان موج پوپولیستی که سر کار آمده بود، به گوشه پرتاب شد، نه تنها دلم برایاش نسوخت بلکه خیلی هم خوشحال شدم. برخلاف عدهای که میگفتند این اقا خیلی زود سوخته شد و حیف شد و از این دست حرفها، اعتقاد داشتم که شخصیت بدوی علی دائی و روحیه پرخاشگرانهاش هیچوقت برای یک مربی آن هم در سطح اول فوتبال مورد مثبتی نیست. پس چه بهتر که به تجارتش بپردازد و با فوتبال بیمار مملکت کاری نداشته باشد. شخصیت عصبی، پرخاشگر و تهاجمی علی دائی (که به نظرم باید آن را بی شخصیتی نامید) در زمان بازی کردناش نکتهی مثبتی به حساب میآمد. همین روحیه بود که باعث شد این آقا به استناد آمار(!) برترین گلزن جهان لقب بگیرد. حالا مشکل از جایی شروع میشود که علی دائی بخواهد روحیه سلطهطلبانه و جنگجویانهاش را به عدهای پرسپولیسی لمپن و بیسواد تزریق کند. نتیجهاش این میشود که حیوانیترین صحنهها را که از مستندهای رازبقا هم ندیدهایم، به صورت زنده موقع پخش فوتبال تماشا میکنیم.
و این حتی از باخت استقلال هم غمانگیزتر است.
هیچ وقت علی دائی را دوست نداشتهام. حتی وقتی که در هرتابرلین بازی میکرد و به چلسی گْل میزد. همان وقتها شاید مثلا حس غرور ملی در من بهوجود میآمد ولی احساسی بود بدون منطق و بچهگانه که اصالت نداشت. تا قبل از اینکه علی دائی در تیمملی باند و باندبازی راه بیاندازد، مشکلی با او نداشتم ولی از زمانی که روحیه دیکتاتورمنشانهاش به شدت گْل کرد (که دست گل بزرگش حذف مفتضحانه تیمملی از جامجهانی2006 بود) حس نفرت هم در من بهوجود آمد. این نفرت در روزهایی که این آقا سرمربی تیمملی بود بیشتر اوج گرفت. رفتارهای زننده و پرخاشگرانهاش آنچنان نفرت برانگیز بودند که نمیشد تحملشان کرد. بعد از ان وقتی با آن وضع شنیع توسط همان موج پوپولیستی که سر کار آمده بود، به گوشه پرتاب شد، نه تنها دلم برایاش نسوخت بلکه خیلی هم خوشحال شدم. برخلاف عدهای که میگفتند این اقا خیلی زود سوخته شد و حیف شد و از این دست حرفها، اعتقاد داشتم که شخصیت بدوی علی دائی و روحیه پرخاشگرانهاش هیچوقت برای یک مربی آن هم در سطح اول فوتبال مورد مثبتی نیست. پس چه بهتر که به تجارتش بپردازد و با فوتبال بیمار مملکت کاری نداشته باشد. شخصیت عصبی، پرخاشگر و تهاجمی علی دائی (که به نظرم باید آن را بی شخصیتی نامید) در زمان بازی کردناش نکتهی مثبتی به حساب میآمد. همین روحیه بود که باعث شد این آقا به استناد آمار(!) برترین گلزن جهان لقب بگیرد. حالا مشکل از جایی شروع میشود که علی دائی بخواهد روحیه سلطهطلبانه و جنگجویانهاش را به عدهای پرسپولیسی لمپن و بیسواد تزریق کند. نتیجهاش این میشود که حیوانیترین صحنهها را که از مستندهای رازبقا هم ندیدهایم، به صورت زنده موقع پخش فوتبال تماشا میکنیم.
و این حتی از باخت استقلال هم غمانگیزتر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر